امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
ازدواج بابا و مامانازدواج بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

امیررضا نفس بابایی و مامانی

سیومین

سلام به همه امروز سیومین روز  زندگی منه بله من یک ماهه شدم امروز مامانی بخاطر ختنه دیروز بهم استامینوفن میداد که از طعمش خوشم نیومد اح اح اح چه بد مزه بود!!!   ...
30 دی 1393

روز بیست و نهم

سلام نی نی ها چشمتون روز بد نبینه امروز صبح بابایی که اومد استراحت کرد بعدش من رو بد برای ختنه بله درست فهمیدید من امروز ختنه کردم مبارککککککککککککککککه!!!!!!!!!!!!! اینم عکس من بعد از ختنه که برگشتیم خونه و من هنوز نمیدونستم چی به چیه؟ ...
29 دی 1393

روز بیست و هشتم

سلام سلام صد تا سلام بعد از ظهر بابایی از شرکت برگشت و کلی باهم بازی کردیم و برام شکلک در آورد  و منم کلی بهش خندیدم درضمن یک خبر خوش دایی جونم بخاطر زن دایی من کارش رو انتقال داده تبریز تا به شهرمون مراغه نزدیک باشه حالا من هم میتونم زن دایی و هم داییمو بیشتر ببینم اونیکی داییم هم فعلا شیراز کارمیکنه اینم عکس من موقع بازی با بابایی ...
28 دی 1393

بیست و هفتمین روز

امروز بیست و هفتمین روز از زندگی منه و امروز من تونستم با صدا کردن مامانی و بابایی سعی کنم به یک طرف برگردم و آخرشم موفق شدم و بابایی ازم عکس انداخت اینم عکسی از سعی من برای حرکت نهایی!!! ...
27 دی 1393

بیست و ششمین روز زندگیم

سلام به نی نی های گلم امروز پدربزرگ بابایی فوت کرد و بابابیی بخاطر من و بعضی مشکلات شخصی نتونست بره مشهد برای خاک سپاریش برای همینم امروز خیلی ناراحت بود و عکسی ازم نگرفت خدا همه ی مردگان رو بیامورزه برای شادی روح همه ی اموات فاتحه ...
26 دی 1393

بیست چهارمین روز

سلام به نی نی هایی که زن دایی دارن و داییشونم دوستشون داره امروز صبح بابایی رفتش شرکت و من و مامانی هم رفتیم خونه مادربزرگ تا اونجا بمونیم آخه بابایی قراربود شب نیاد و بمونه شرکت چون از کشور چین یک هیئت صنعتی برای یک پروژه اومده بودن موند تا با اونها کار کنه و باهاشون تبادل نظر بکنه اینم عکس بابایی با همکاراش ومهندس (سو) و 2نفر چینی دیگه ...
24 دی 1393