امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 10 روز سن داره
ازدواج بابا و مامانازدواج بابا و مامان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

امیررضا نفس بابایی و مامانی

روز سوم از زندگی من

  سلام به همه پسرای تازه متولد شده که وقتی بزرگ شدیم قراره باهم بازی و خنده کنیم امروز بابایی من و مامانی رو از بیمارستان برد خونه خوشگلمون و بعدش رفت تا برام شناسنامه بگیره اینطوری شد که من شدم امیررضا فرامزیان اعظمی اینم عکس شناسنامه منه من که رسیدم خونه با دیدن خونه خوشگل و اتاق خواب خودم اینطوری تعجب کرده بودم که بابایی زود ازم عکس انداخت ایشون بنده عزیز امیررضا کپل مپلی هستم درحال تعجب!!! اینم عکسهای اتاق خوابم به به !!چه خوشگله به به !! اینم وسایل های قشنگ قشنگم به به !!! چه تخت و پتوی خوشگلی به به!! ...
3 دی 1393

روز دوم از تولد من

سلام به همه با کلی گریه های شبونه و اذیت پرستارهای بد من شب رو روز کردم بعد فهمیدم که امام رضا امروز وفاتشونه هست بابایی و مامانی به احترام ایشون اسم منو گذاشتن امیررضا منم دوس دارم وقتی بزرگ شدم با بابایی و مامانی برم حرم امام رضا امروز بابایی بدوبدو  و ماهرانه داشت کارهای بیمارستانی من و مامانی رو انجام میداد تا ما زودتر بریم خونه خودمون و منم برم به اتاق خواب خودم تا بلکه از دست این پرستارهای بد اخلاق درامان باشیم برای همین بابایی وقت نکرد و یادش رفت امروز ازمون عکس بگیره ...
2 دی 1393

اولین روز تولد امیررضا جان

سلام به همه اولین روز تولد من مامانی توبیمارستان بود و بابایی هنوز خبردار نبود که من دارم میام و هنوز سر کار بود تا خبردار شد خودش رو رسوند به من و مامانی من و مامانی رو بوس کرد و یک دسته گل خوشگل و یک گردنبند طلا به مامانی هدیه داد من ساعت 15:40 یکم دی ماه به دنیا اومدم این پسر کپل مپل که میبینید من هستم که دارم به روزای توی شکم مامانی فکر میکنم آخ که چقدر دلم میخواست زودی بیام و بابایی و مامانی رو ببینم ...
1 دی 1393